قند عسلقند عسل، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

قند عسل ما

دوری زیاد زیاد زیاد

1393/8/19 11:43
نویسنده : مامان و بابا
738 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدای مهربون

سلام به همه

پسرم امروز 1 سال و 1 ماه و 25 روزه شده (19 آبان 93)

و من بعد از کلی وقت اومدم بگم این چند وقت کجا بودم.... (لپ تاپ خراب بود نمیتونستم خاطرات بنویسم البته وقت هم نداشتم واقعا)

اول بگم که خونمون رو عوض کردیم و حدود 3 ماهه که در منزل جدید (انتهای کارگر شمالی، نزدیک محل کارم) مستقریم و تولد یک سالگی علی جون رو در این جا گرفتیم

بغیر از خانواده مامان و بابات، الهام خانم و حسین آقا که دختر دایی و پسر دایی مامان هدی هستن هم با خانواده هاشون در جشن تولد ما شرکت داشتن. خیلی خوب بود خدا رو شکر

خبر مهم بعدی پنج شنبه گذشته اتفاق افتاد که علی دیگری به خانواده اضافه شد و اون هم پسر دایی حمید که با وزن 3360 بدنیا اومد. سما خانم که خواهر علی آقا است خیلی خوشحاله اما شما نسبت به نی نی جدید هیچ عکس العملی نشون نمیدی عزیزم (البته فعلا)

خبر بعدی سفر 5 روزه بابا وحید به کره جنوبی بود که برای ماموریت اداری رفت (دو هفته پیش) و ما رو نبرد. ما هم فقط دلمون تنگ شد. بابایی برای شما یه جفت کفش کتونی اورده که ایشالا موقع مدرسه رفتن پات کنی. هم چنین یک تشک برقی که گرم گرم میشه تا شما روش راحت بخوابی.

در مهر ماه 93 امام رضا طلبید و با مامان فاطمه و بابا رضا رفتیم مشهد. بابا وحید یه روز دیرتر اومد و یه روز زودتر هم برگشت (بخاطر کار) اما خدا رو شکر دعای عرفه رو تو حرم امام رضا سه تایی کنار هم خوندیم. من و علی و بابا وحید. هزار ماشالله با این چاردست و پارفتن نذاشتی من چیزی از دعا بفهمم... راستی تو مشهد یه عکس حرم بارگاه هم گرفتیم که ایشالا به زودی برات میذارم

خبر بعدی که من نیمه وقت میرم سر کار یعنی سه روز در هفته و به لطف خدا شما دیگه مهد کودک نمیری و اون سه روز پیش مامان بزرگ ها یا پدرت هستی. خداروشکر که همه چیز خوبه. الحمدلله

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به قند عسل ما می باشد