چیدن سیسمونی قند عسل ما
سلام پسر گلی مامان
قربون کاراته بازی هات برم که اینقدر بهم لگد میزنی. من عاشق این حرکاتت هستم مامان جون.
پریروز یعنی دوشنبه مامان سر کار نرفتم. مامان فاطمه به همراه خاله عصمت و عمه اشرف ساعت 11 صبح اومدن خونمون و شروع کردن به چیدن اتاق گل پسر ما. عصری هم زن دایی نائله و دختر دایی مهربونت سما خانم به جمع ما پیوستند و افراد نام برده کلی به هم کمک کردن تا یه اتاق بسیار زیبا برای پسر گلم اماده کنند. من با این شکم قلمبه نتونستم خیلی بهشون کمک بدم و بیشتر وقت نشسته بودم و هویج و فلفل دلمه ای و ... برای فریزر آماده می کردم. عمع اشرف دو تا لباس بافتنی برات بافته پسرکم. مامان فاطمه هم برات بافتنی بافته. زن دایی نائله هم مثل همیشه ما رو شرمنده کرد و برات یه لباس مجلسی خیلی قشنگ خرید و آورد. این هم عکسش...
عکس بعدی هم ست نوزادیه که زن دایی محدثه اوایل بارداری من زحمت کشید و از مشهد برات خرید.
البته ایشون چون روز چیدن سیسمونی شمال بودن نتونستن تو مراسم ما حضور داشته باشن.
از هر دو شون ممنونم
عکس های اتاقت هم میگیرم و در چند روز آینده حتما به این مطلب اضافه میکنم. اونقدر اتاقت قشنگه که نمیدونم عکس گرفتن رو از کجاش شروع کنم.
در همین جا از زحمات مامان مهربونم که خیلی برامون زحمت کشیدن تشکر میکنم.