قند عسلقند عسل، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

قند عسل ما

ویزیت دکتر محسنی

سلام ورزشکار کوچولوی تو دل مامان خوبی پسرکم؟ امروز که دارم برات مینویسم سرکار نرفتم و خونه ام چون قراره ظهر برم برای کارهای بیمه تامین اجتماعی برای اون موقع که استعلاجی بودم. سه شنبه گذشته از سرکار رفتم دکتر مویدمحسنی و ایشون گفتن از این به بعد دو هفته یه بار بیا که ببینمت. آزمایش قندم رو نگاه کردن و چون تحمل گلوکزم پایین بود بهم رژیم غذایی دیابتی دادن تا بعد یه هفته دوباره برم آزمایش قند. ان شاالله با رژیم غذایی خوب شه. راستی بهم گفتن گن بارداری هم ببندم که با بابا وحید رفتیم خریدیم و از پنج شنبه دارم میبندم ولی تابستونه گرمیه و مامان تا دلت بخواد با این گن گرمش میشه . با خانم دکتر صدای توپ توپ قلبت رو هم شنیدیم پسر گلم. خ...
17 تير 1392

مشکلاتی با وبلاگ و خلاصه اتفاقات

سلام تمشک کوچولوی مامان این روزا بعد از برگشت بابایی از مسافرت چند باری سعی کردم برات بنویسم که اینترنت خطا میده و نمیذاره مطالب وارد بشه    حالا به صورت مختصر بهت بگم که: شنبه شب قبلی اولین اجرای نمایش دایی هادی در هیئت مشکات بود که با مامان فاطمه و زن دایی محدثه برای جشن و دیدن تئاتر رفتیم. تو محل کارمون جشن میلاد امام زمان بود و مامان یه کیف برنده شد. بابا وحیدت زنگ زد که سوار هواپیماست و داره برمیگرده پیشمون. روز میلاد امام زمان با خانواده بابا وحید رفتیم پارک آزادگان و ناهار رو اونجا خوردیم و خوش گذشت. همون شب بابا رضا و مامان فاطمه سیسمونی شما رو آوردن خونه خودمون و فعلا همون طوری گذاشتن تو اتاق شما. چه د...
11 تير 1392

ادامه خرید سیسمونی از خیابان جمهوری

سلام نخودچی مامان، وول وولک من   بابا وحید چند روزیه رفته بندرعباس و ما مهمون مامان فاطمه اینا هستیم. پریروز رفتیم خیابان جمهوری و سرویس 4 تکه کالسکه، کریر، ساک وسایل بچه و روروئک خریدیم. چند تا هم لباس بسیار شاد برات گرفتم عزیزم. دیروز هم رفتیم خیابون خراسون و عروسک های بالا سر تختت رو خریدیم. برای هر دو تختت عروسک گرفتیم که خیلی باحال هستن. الان هم که برات اینا رو می نویسم کنارم دختر دایی مهربونت نشسته . سما خانم خیلی دوست داره شما رو زودتر ببینه. راستی این روزا خیلی وول وولک شدی مامان جون. قربون این تکون های قشنگت برم که واقعا تو این روزای نبود بابات بهم آرامش میده. خدا جون بخاطر همه نعمتت هات شکر... ...
28 خرداد 1392

ماموریت یه هفته ای بابا وحید (2)

سلام میوه دلم بابایی دوباره شنبه میره ماموریت ان شاالله. این بار میره بندرعباس.از باباوحیدت ممنونم که اینقدر بخاطر زندگیمون زحمت میکشه.   خدا بهش سلامتی بده خیلی دعاش کن عزیزم که سالم بره و سالم بر گرده پیشمون. آمین راستی خدا رو شکر وارد سه ماهه سوم شدیم ها! مبارکه پسر گلم ...
22 خرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به قند عسل ما می باشد